حتی اگر

دستت از من کوتاه باشد

باز هم موهایم را

برایت بلند نگه می دارم

 

دریچه ی قلبم را می بندم ؛

مبادا

غبار دوست داشتن کسی 

روی آن بنشیند!

 

مثل یک مرد

از زنی که به من سپرده ای

مراقبت می کنم...

 

  با تمام زن بودنم

  " آدمـت "می شوم ...

  اگر تو با هرسیبی وسوسه نشوی...

عاشقانه ترین آلبوم عروسی

سری عکسهای بسیار احساسی از

 مردی که دو سال پس از مرگ همسرش ،

عکسهای روز عروسیشان را با دختر

سه ساله شان بازسازی کرد.

بن 34 ساله و اهل اوهایوست.

 او همسر خود را یک سال و نیم پس از

ازدواجشان در سال 2011 بر اثر سرطان

از دست داد و اکنون تصمیم دارد دو سال

 پس از مرگ او خانه ای که در آن با همسرش

 زندگی می کرد را بفروشد ولی پیش از

 آن با بازسازی عکسهای عروسیشان

ولی اینبار با دختر سه ساله شان آلبومی

 بسیار تاثیرگذار برای یادآوری خاطراتشان

 آماده کرد.

 گروه سرگرمی ROZANEH

 

این آلبوم بی نظیر را با هم ببینیم:

ادامه نوشته

کاش از میان همه ی رویاهایی که

برایت بافته ام...

            آمدن را بپوشی...


 


خانه های قدیمی را دوست دارم

چایی همیشه دم است روی قوری

در خانه همیشه باز است

مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد

غذاها ساده و خانگی است

بویش احتیاج به هود ندارد

عطرش تا هفت تا خانه می رود

کسی نان خشکه ندارد

نان برکت سفره است

مهمان ناخوانده فقط آب خورش را

زیاد میکند!!!

دلخوری ها مشاوره نمی خواهد

دوستی ها حساب و کتاب ندارد

سلام ها چندین معنا ندارد!!!

سلام گرگی وجود ندارد

افسردگی بیماری نایابی است

چنین خانه ای سراغ دارید؟؟؟

بانوی مهربانی...

     

اگه پولاشو خرج ملت فلسطین کرده بود

یا باهاش مسجد میساخت صدبار

صدا وسیمای ایران نشونش داده بود

اما متاسفانه ...
شاید اگر در کشوری هم چون فرانسه

می زیست نشان شوالیه لیاقت را دریافت

می کرد یا در ژاپن اگر بودی نشان امپراطوری

 را ، اما در ایرانِ قحطی زده از قانون و نظم

و درایت،فارغ از رنگها و سیاستها

بالاترین نشان لیاقت را از لبخند کودکان

معصومی دریافت نمود که او را ناجی

 سلامتی خود می دانند.

از دعای خیر هزاران مادری که به همت

بلند و تلاش والای او کودکانشان جانی

دوباره یافتند.

بانو سعیده قدس،موسس بنیاد حمایت

 از کودکان سرطانی"محک" که به حق باید

 او را گنجینه ی ملی ایران زمین نامید

آنگاه که کیانای دوساله اش دچار سرطان

شد و پایش به بیمارستان شهدای تجریش باز

شد، هیچگاه فکرش را نمی کرد که این

 شراب تلخی که تقدیر به کامش چشانده

و این داغ و دریغی که آسمان به دامانش

نشانده و فشانده، همه در کارِ شستن

 چشمهایی است که قرار است زین پس

 جور دیگری ببینند و بیندیشند .

آنگاه که در راهروهای بیمارستان که به

دالان مرگ می ماند بالا و پایین می رفت

و پشت درهای بسته و مراقبت های ویژه،

خشم عریان روزگار و حرمان مردمان بیقرار

را می دید، نذر و نیتی کرد به حرمت انسان

و به درازای همه عمر باقیمانده اش...

 عشق بدون مرز که شعله گرفت،

 بی اعتنا و تمنا به چاله ها و گردنه های

 دیوانی و دولتی، خود دست بکارِ ستردن

و ستاندن یأس و ستوه از سطور درهم و

 برهم سیمای جماعتی مستأصل شد و

 با ساخت استراحتگاهی برای آنان و دفتری

در زیرزمین ساختمانی در چیذر شروع کرد

تا که امروز به تنها بیمارستان فوق تخصصی

سرطان کودکان در خاورمیانه برسد.

 امروز و در این میانه و زمانه کند و سردرگم

و دولت زده، "محکِ" مردم نهاد او

بی های و بی هیاهو بیش از یک سوم

جامعه کودکان سرطانی کشور را پوشش

کامل می دهد. او در سال 2008 در فهرست

 منتشره از سوی وال استریت ژورنال،

جزء 50 زن برتر جهان معرفی شد.

"سعیده قدس" واقعا یک الگوست.

زنده باد بانوی ایرانی ...

این روزهــا آدم ها ،

از هیچ دری برای بستن به روی

یکدیگر دریغ نمی کنند . . .


بینوایان ماییم !

ژان والژانی نداریم تا دستهایمان را بگیرد !

میترسم اگر یک شب هم

راضی شدی به خوابم بیایی...

من به یادت بیدار نشسته باشم ...

عکس نوشته های طنز و جالب خنده‌دار


 

در این عکس خبری از مرگ نیست...

خبری از خون نیست...

خبری از کودکان تکه‌پاره شده و به خون

 کشیده شده نیست...

در این عکس حرکت فوق العاده تاثیرگزا
ر

 جمعی از کودکان سوئدی را

مشاهده می کنید که در حمایت از

کودکان سوری مانند برگ‌ریزان پائیزی 

(در یک مرکز خرید) به روی زمین افتاده‌اند

 تا صدای بی صدای کودکان غرق 

در خون سوریه باشند و همین طور

 ضربه ای برای ذهن خواب آلود مردمِ 

  اروپا و دیگر نقاط دنیا... 

 این کودکان صحنه‌ی برگ‌ریزان حقیقی

 کودکان سوریه را یادآور می شوند...

 کودکان اروپا درد کودکان سوریه را فهمیدند
،

 رهبران کشورهای دنیا چطور؟

زن که باشی...

نمیتوانی ﻣﻮﻗـﻊ غمت ﺑﻪ ﺧﯿﺎبان ﺑﺮﻭﯼ

ﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺁﺗﺶ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺩﻭﺩ ﺷﺪﻥ

 ﻏﻢ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ...

ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻏﻤﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ

ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎﺏ ﺁﺭﺍیشت ﻭ ﺑﺎ ﺭﮊ ﻟﺒﯽ ﻗﺮﻣﺰ

ﺧﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺖ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ!

ﺁﻧﻮﻗﺖ ﻫﻤﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧـﻪ ﺩﺭﺩﯼ هست

ﻭ ﻧـﻪ ﻏﻤــﯽ ﻭ ﺗﻨﻬــــﺎ ﻧﮕــﺮﺍنی ات

 ﭘﺎﮎ ﺷـﺪﻥ ﺭﮊ لبت ﺍست!!!

ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎشی ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻏﻢ ﺑﺨــﻮﺭﯼ ...

زن که باشی باید زن باشی و مَرد

پرورش بدهی!!!

کاش پرده میدانست...

تا پنجره باز است... 

فرصت رقصیدن دارد...

   ای کاش همیشه کودک بودیم 

    و در انتظار فردایی زیبا...

کمی به من برس...

 من از رسیدن به تو حالم خوب میشود ...

آدم بد راهرطور که هست

تحمل میکنم ...

کاسه ی صبرم ازآدم هایی لبریز

است که با ادعای خوب بودن ،

بدی می کنند...

استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …


شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !


من از دوری تو منقرض شدم

هیچ وقت کسانی را که در هر

آغوشی رها می شوند

هر دستی را می گیرند

هر لبی را میبوسند

و آنی در همان جا ارضا میشوند

 را نفهمیدم...

چه طور شدنی است ؟

دستانم نقاشی بلد نیستند ...

امـــا...

دلـم برایت پر میکشد...


گاهی کوچکترین چیزها هم برایم

حسرت می شوند ...

مثل حسرت یه چای دو نفره در آرامش ...

 جریمه ی کدام اشتباهی؟

  که هرچه می نویسمت تمام نمیشوی...

بهشت همین جا ست...

جایی بین انگشتان تو

و موهای من ...

چه خوب است آدمها یک نفر را

هر روز دوست داشته باشند

 نه هر روز یک نفر را !

دیالوگی از فیلم بادبادک باز...

پدر : خوب هر چی ملا یادت داده

رو ول کن...

 فقط یک گناه وجود داره اونم

دزدیه و السلام .

هر گناه دیگه ای هم نوعی دزدیه . 

اگر مردی رو بکشی یک زندگی

 رو می دزدی...

 حق زنش رو از داشتن شوهر میدزدی .

وقتی دروغ می گویی حق کسی

رو از دانستن حقیقت می دزدی

 وقتی تقلب می کنی حق رو از انصاف

 می دزدی.میفهمی؟


87043041571337504965 اگه تو هم دلت گرفته بیا(از دستش ندید!)+عکس


کـاش دفتـر خاطراتــم

چــراغ جادو بود

تا هر وقت از سـرِ دلتنگــي

به رويش دست ميکشيدم

تــو از درونش

با آرزوي من بيرون مي آمدي!

  دوست داشتن تصاحب نیست ؛ توافقه ... 

 هنر اینه که پرنده جَلدت بشه ،

 نه اینکه پرهاشو قیچی کنی !!!


 تو بگو دوستم داری...

  من ثابت میکنم انسان جانوری پرنده است!