گل بنفشه

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ گل بنفش :: خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

گل بنفشه

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ گل بنفش :: خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

تاکتیک رسانه‌ای عربستان در فاجعه منا

بر این اساس، شبکه‌های اجتماعی عرب زبان با طرح کمپین ضدایرانی، تلاش کردند تا تقصیر حادثه را گردن حجاج ایرانی بیندازند که رسانه‌های جریان اصلی عربستان نیز به تاسی از فضای مجازی، به تاکتیک«فرافکنی» پناه برند.

همچنین، «موازی‌سازی» و درج اخبار دیگری غیر از فاجعه منا در هفته نخست رویداد، از دیگر تاکتیک‌های خبری رسانه‌های این کشور بود. تهیه گزارش‌هایی از وضعیت پروژه‌های مکه و دید و بازدیدهای خاندان سلطنتی، با هدف انحراف افکار عمومی و تغییر کانون توجه مخاطبان صورت می‌گرفت.

همچنین انتشار سخنان ملک سلمان درباره ضرورت پیگیری ساخت وسازهای مکه ( با وجود سقوط جرثقیل در مسجدالحرام) و افتخار اعراب به خادم حجاج بودن، از خبرهایی بود که به قصد توجیه مخاطب و جهت دهی به افکارش انجام می‌شد.

چنین رویه‌ای البته از رسانه‌های عربستان که تاکتیک‌های شان توسط هیات حاکم القا می‌شود، بعید نبود، اما مقابله رسانه‌های کشورمان برای تنویر افکار عمومی منطقه و خنثی‌سازی اثر تاکتیک‌های رسانه‌های عربستان به بررسی بیشتری نیاز دارد. در حال حاضر، رسانه‌های جریان اصلی عربستان نه تنها از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند که سرمایه‌گذاری کلانی روی بخش عربی رسانه‌های غربی انجام داده‌اند که سکان‌داری اصلی بی بی سی عربی و العربیه برای تاثیرگذاری بر آنها، تنها یک نمونه است. همین شبکه‌ها همسو با رسانه‌های داخلی عربستان، به قلب رویداد منا پرداختند. در این بمباران خبری که پشتوانه محکمی به نام سرمایه آل‌سعود داشت، شبکه‌های برون‌مرزی کشورمان یعنی پرس تی وی و العالم در روزهای نخست فاجعه علاوه‌بر اقدام پیش‌دستانه در پوشش اخبار فاجعه منا، به مدیریت جریان خبری معکوس علیه عربستان مبادرت کردند. پوشش خبری لحظه به لحظه و میدانی از یک‌طرف، گفت‌وگو با شاهدان عینی و مجروحان و نمایش صحنه‌هایی از فاجعه که با دوربین تلفن‌های همراه ضبط شده بود، توانست امپراتوری خبری عربستان را به لرزه بیندازد و آنها را وادارد که در یک روز، از آمار 700 نفری جان‌باختگان به رقم 4173 قربانیان اعتراف کنند. این رویه به همراهی دیگر رسانه‌های منطقه منجر شد و تجربه مفیدی بود تا در رویدادهای منطقه این هم‌افزایی رسانه‌ای ادامه یابد

ادامه مطلب ...

بررسی دلایل حضور نظامی روسیه در سوریه

 


گروه بین الملل مشرق؛ هادی محمدی کارشناس ارشد مسایل منطقه طی تحلیلی درباره دلایل حضور نظامی روسیه در سوریه در صبح صادق نوشت: سوریه پس از گذشت چهار سال و نیم همچنان از کانون‌های اصلی تحولات جهانی است. آنچه جهانیان را به سوریه معطوف داشته نقش همه‌جانبه و پیشگام این کشور در مبارزه با تروریسم و آگاهی جهانی از نقش مقاومت در برقراری امنیت جهانی و البته، شکست و ناکامی طراحی غرب برای سرنگون‌سازی نظام سوریه و تسلط بر این کشور است، در حالی که حاصل رفتار غرب ایجاد و توسعه تروریسم در جهان بوده است.
 آنچه در جدیدترین تحولات سوریه مشاهده می‌‌شود از یک سو افزایش حمایت‌های مسکو از سوریه در قالب حمایت‌های مستقیم نظامی و تسلیحاتی و همگرایی بیشتر با جبهه مقاومت با محوریت تقویت هماهنگی‌ها با جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه است و از دیگر سو نیز برخی انعطاف‌ها از سوی کشورهای غربی در قبال سوریه مشاهده می‌شود که اذعان آنان به پیامدهای منفی حذف نظام سوریه به ریاست‌جمهوری بشار اسد نمودی از آن است.
 نکته قابل توجه در میان این دو مقوله دستاوردهای گسترده ارتش سوریه و مقاومت در مبارزه با تروریسم است که بیانگر پایداری آنان پس از چهار سال و نیم مبارزه همه‌جانبه با تروریسم و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آنان است. اکنون از ساختار منسجم که دشمنان سوریه تلاش می‌کنند، آن را به جامعه بین‌المللی ارائه دهند، خبری نیست، صرف‌نظر از اینکه دستگاه‌های اطلاعاتی سوریه موفق شدند، به دژ گروه تکفیری در رقه، تدمر و ریف شرقی دیرالزور نفوذ کنند و عملیات‌های دقیق و تأثیرگذاری را علیه مواضع داعش در نقاط مختلف سوریه، از جمله رقه انجام دهند. این موفقیت‌های ارتش سوریه نشان می‌دهد، حامیان تروریسم در سوریه شانسی جهت اجرای طرح تقسیم منطقه، آن هم در کشور سوریه و عراق ندارند، چون نه کفه بافت جمعیتی و نه کفه گروه‌های تروریستی و نه کفه پراکندگی جغرافیایی به سود تروریسم و حامیان آن نیست. 
حال این پرسش مطرح می‌شود که ریشه رویکرد گسترده روسیه به سوریه چیست و چرا غرب با تعدیل مواضع به آینده سوریه می‌نگرد و با احتیاط بیشتری از لزوم سرنگونی نظام سوریه می‌گوید؟ 

1-1ـ نگاه ویژه روسیه به سوریه 

«ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه در تازه‌ترین اظهارنظرات خود تأکید کرد: «روسیه به حمایت نظامی از دولت سوریه ادامه می‌دهد.» رئیس‌جمهور روسیه می‌گوید کشورش همچنان از دولت سوریه در مبارزه با تروریسم حمایت می‌کند، چراکه اگر این حمایت‌ها وجود نداشته باشد، سوریه وضعیتی مشابه لیبی پیدا می‌کند. گفتنی است پوتین در نشست امنیت جمعی که در تاجیکستان برگزار شد، رسماً حمایت مسکو از دمشق را مورد تأکید قرار داده و خواستار رویکرد مثبت جهانی به سوریه شده است. «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه نیز تأکید کرده که مسکو به تحویل تجهیزات دفاعی به دولت سوریه ادامه می‌دهد تا دمشق این تجهیزات را در مبارزه با تروریسم مورد استفاده قرار دهد. حلقه تکمیلی مواضع حمایتی روسیه از سوریه و مقابله آن با غرب را در تعاملات تهران ـ مسکو می‌توان مشاهده کرد. روسیه می‌داند که جمهوری اسلامی ایران از یک سو نقشی مهم در مبارزه با تروریسم دارد و از سوی دیگر از جایگاه مهمی در سوریه برخوردار است. از‌این‌رو هماهنگی میان دو کشور می‌تواند اهداف مشترک آنان یعنی مبارزه با تروریسم، حفظ تمامیت ارضی و ساختار سیاسی سوریه و مقابله با سلطه‌گری غرب در منطقه را محقق سازد. بر این اساس نیز شاهد توسعه رایزنی‌ها و هماهنگی‌های دو کشور هستیم که سفر اخیر امیر عبداللهیان، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به روسیه و توافقات گسترده دو کشور درباره سوریه در این چارچوب قابل توجه است.
در حوزه عملیاتی نیز خبرها از نقش‌آفرینی قابل توجه روسیه حکایت دارد. منابع خبری اعلام کردند سوریه دریافت جنگنده و پهپاد روسی از مسکو را تأیید کرد. مقامات آمریکایی پیش از این گفته بودند که مسکو ۲۸ جنگنده در سوریه مستقر کرده است. برخی منابع خبری از آغاز آموزش نظامی ۹۵ هزار نیرو از یگان‌های ویژه روسیه برای انجام حملات علیه داعش در سوریه خبر دادند. برخی منابع اعلام کردند طی هفته اول اکتبر حدود ۱۷۰ جنگنده و ۷۰۰ خودرو زرهی در این عملیات شرکت خواهند کرد. هر چند که این اخبار می‌تواند فضاسازی رسانه‌های غربی برای اهمیت‌زدایی از دستاوردهای نظام سوریه و نسبت دادن شکست‌های سنگین تروریست‌ها و غرب در مقابل نظام سوریه به نبرد میان روسیه و غرب صورت گرفته باشد، چنانکه مقامات سوریه بارها بر عدم حضور نظامیان روس در این کشور تأکید کرده و حتی مقامات کرملین نظامیان سوری را در خط مقدم مبارزه با تروریسم عنوان داشته‌اند، اما حمایت گسترده تسلیحاتی و اطلاعاتی مسکو از دمشق امری قطعی و مورد تأکید طرفین است. 

 1 ـ دلایل و اهداف روسیه چیست؟ 

در پاسخ به این پرسش چند نکته محوری مطرح است. نخست آنکه سوریه به‌منزله مهم‌ترین و تنها پایگاه روسیه در غرب آسیا است که حذف آن برابر با حذف روسیه از منطقه است. بسیاری معتقدند که نبرد سوریه اکنون برای مسکو به نبرد حیثیت مبدل شده است، به‌ویژه اینکه زخم بحران اوکراین و چالش‌های ایجاد شده برای روسیه از سوی غرب در بالکان همچنان برای سران کرملین تازه است. 
دوم آنکه روسیه تهدید امنیت ملی خود در قالب فعالیت تروریست‌ها را احساس کرده است. فعال‌تر شدن تروریست‌ها در افغانستان و آسیای مرکزی و قفقاز و حتی حوزه پیرامونی روسیه زنگ خطری برای امنیت این کشور است. بحران‌های اخیر تاجیکستان نشان داد که تروریسم در چند قدمی روسیه است که می‌تواند در مناطقی همچون چچن، اینگوش، داغستان و... بحران‌ساز شود. روسیه با تقویت سوریه و عراق و همگرایی با جبهه مقاومت به‌‌منزله پیشگامان مبارزه با تروریسم سعی در حفظ امنیت خود دارد. مسکو می‌داند که غرب به‌دنبال استفاده از تروریسم برای حذف منافع مسکو و حتی گرفتارسازی روسیه در بحران امنیتی است، از‌این‌رو با ورود به عرصه مبارزه مستقیم با تروریسم در سوریه سعی در مقابله با این طرح دارد.
سوم آنکه روسیه در هر نقطه‌ای که غرب با شکست و رسوایی مواجه شده باشد ورود می‌یابد تا بتواند اقتدار خود را برای جهان به نمایش گذارد. در اوضاعی که جهانیان کارنامه شکست‌خورده آمریکا در مبارزه با تروریسم را شاهد هستند، مسکو با رویکرد به سوریه تلاش دارد اقتدار و اراده خود برای مبارزه با تروریسم را به نمایش گذارد تا ضمن ناکام گذاشتن طرح‌های غرب علیه منافعش، در مقام قهرمان و ناجی صلح و امنیت جهانی معرفی شود. 

2 ـ انعطاف در مواضع غرب 

آنچه در مواضع اخیر کشورهای غربی مشاهده می‌شود بیانگر عقب‌گرد آنان از آنچه براندازی نظام سوریه عنوان شده، است. هر چند که سران این کشورها در سازمان ملل همچنان بر مواضع خصمانه علیه سوریه ادامه دادند، اما برآیند رفتاری آنان بیانگر چرخش‌های قابل تأمل از چارچوب‌های ادعایی آنان در قبال سوریه است. برای نمونه لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه در مصاحبه با رسانه‌های اروپایی بر حل بحران سوریه از طریق تشکیل «دولت فراگیر» که دربرگیرنده شخصیت‌هایی از مخالفان و نظام این کشور باشد، تاکید کرد.
وی گفت: برای ممانعت از فروپاشی نظام در سوریه همانند آنچه که در عراق شاهد آن بودیم، باید ارتش و برخی نهادهای دیگر دولت حفظ شود و درنتیجه دولت وحدت ملی با حضور شخصیت‌هایی از نظام و مخالفان که با تروریسم مخالف باشند، تشکیل شود. فابیوس درباره اینکه آیا برکناری بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه پیش‌شرطی برای هرگونه راهکار بحران سوریه است، گفت: اگر بگوییم در هر مذاکره‌ای که انجام شود، باز بشار اسد باید بماند این مذاکره یقیناً به شکست می‌انجامد، در مقابل، اگر بخواهیم پیش از آغاز مذاکرات نیز اسد کنار رود باز هم هیچ‌گونه پیشرفتی به دست نخواهیم آورد. وی با این سخنان در واقع از مواضع پیشین فرانسه که همواره بر رفتن بشار اسد به‌‌منزله تنها راه‌حل بحران سوریه تأکید داشت، به شکل چشمگیری عقب‌نشینی کرد. 
پیش از فابیوس، جان کری همتای آمریکایی‌اش برکناری فوری بشار اسد از قدرت را غیر ضروری خوانده بود و اذعان کرد که نیازی به رفتن اسد به‌‌منزله پیش‌شرط آغاز مذاکرات نیست. در همین حال ژنرال پترائوس، رئیس سابق سازمان سیا و از فرماندهان با سابقه آمریکا در غرب آسیا نیز درباره سوریه می‌گوید: «تا زمانی که جایگزین مشخصی وجود ندارد، نباید برای کنار زدن اسد عجله کرد. البته، اسد نمی‌تواند جزئی از راهکار سیاسی آینده در سوریه باشد.» 

۱ـ ۲ـ-شکست نیروسازی 
یکی از راهبردهای کلان آمریکا در قبال سوریه تشکیل ارتش از آنچه معارضان میانه‌رو می‌نامید، بود. آنها نیروهایی را در اردن، عربستان و ترکیه آموزش داده و در نهایت راهی سوریه کردند. این رویکرد در حالی صورت گرفته که جز شکست برای آنان دستاوردی نداشته است. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق و نامزد ریاست جمهوری آمریکا از حزب دموکرات تأکید کرد برنامه پرهزینه واشنگتن برای آموزش شبه‌نظامیان در سوریه شکست خورده است. پنج هزار نفر با بودجه نیم میلیارد دلاری آموزش دیده‌اند. گزارش‌ها حاکی است بسیاری از کسانی که آمریکا آنها را برای نبرد علیه داعش آموزش داده است، کشته شده، اسیر شده یا به دیگر گروه‌های شبه‌نظامی که با ارتش سوریه می‌جنگند از جمله داعش و جبهه النصره، پیوسته‌اند. بسیاری از فرماندهان نظامی نیز تأکید دارند که طرح آموزش به اصطلاح میانه‌ها که در ترکیه و اردن صورت می‌گرفت با شکست همراه شده است. 

2ـ 2ـ عدم همراهی افکار عمومی جهان با آمریکا
آمریکایی‌ها با ایجاد ائتلافی با حضور 62 کشور در حالی ژست مبارزه با داعش و تروریسم را گرفتند که رفتارهای عملی آنها واهی بودن این ائتلاف را آشکار کرد. این امر چنان بوده که پنتاگون برای پنهان‌سازی این امر به گزارش‌سازی دروغین روی آورده که به رسوایی برای ساختار نظامی و امنیتی آمریکا مبدل شد. آنچه جهانیان به آن اذعان دارند عدم صداقت آمریکا در مبارزه با تروریسم است که عملاً آمریکا را از متن تحولات جهانی به حاشیه سوق می‌دهد. وضعیت بحرانی‌ آمریکا چنان است که منابع خبری اعلام کردند «جان آلن» نماینده رئیس‌جمهور آمریکا در ائتلافی که سال گذشته به بهانه مقابله با داعش شکل گرفت، به‌زودی از سمت خود کناره‌گیری می‌کند. «جان مک کین» رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا نیز در جریان نشستی با موضوع راهبرد واشنگتن در خاورمیانه، گفت: «یک سال از زمانی که رئیس‌جمهور اوباما دستور حملات هوایی در عراق و سوریه را صادر کرد و نیروهای آمریکایی را برای این کار به خدمت گرفت، می‌گذرد و حالا رئیس ستاد مشترک و مسئول فرماندهی مرکزی، نبرد با داعش را یک بن‌بست می‌خوانند.» بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند که مجموع این رفتارها و مشابه آن برگرفته از بی‌اعتمادی جهانی به آمریکا در صحنه مبارزه با تروریسم است که در کنار شکست میدانی در سوریه در صحنه جهانی نیز آمریکا را با چالش‌های گسترده‌ای مواجه ساخته است. 

3ـ 2 ـ بحران پناه‌جویان 
نکته مهم دیگر وضعیت پناه‌جویان و آوارگان برجای مانده از جنگ‌افروزی غرب در آفریقا و غرب آسیا است که می‌رود تا اروپا را گرفتار بحرانی شدید کند. اروپا در بازی دو سر سوخت قرار دارد، چرا که اگر از یک سو از ورود پناه‌جویان به کشورهای خود ممانعت کند، پرچمداری خود در حمایت از ارزش‌های اخلاقی و انسانی را زیر سؤال برده و از سوی دیگر، ورود این پناه‌جویان موجب تغییر بافت و ساختار جمعیتی این کشورها خواهد شد که جوامع جذب و ادغام آنها را به دلایل مختلف رد می‌کنند و این جدای از بار مالی است که این گروه‌های پناه‌جو بر دوش جوامع استقبال‌کننده از آنها می‌گذارند. اروپایی‌ها برآنند تا هزینه پناه‌جویان را به آمریکا نیز منتقل کنند، چنانکه از محورهای نشست‌های اتحادیه اروپا لزوم مسئولیت‌پذیری آمریکا در قبال پناه‌جویان است. تمام این قضایا موجب می‌شود، غرب در موضوع مبارزه با تروریسم تجدیدنظر کند و جبهه گسترده تشکیل شده برای مبارزه با این پدیده شوم را به حال خود رها سازد تا آزادانه به مبارزه با تروریسم و غلبه بر آن بپردازد که رویکرد به سوریه به‌منزله پیشگام مبارزه با تروریسم محور آن است.

نتیجه‌گیری 

در جمع‌بندی نهایی درباره رفتار غرب می‌توان گفت که هدف کشورهای غربی در طول چهار سال و نیم گذشته سرنگون‌سازی نظام سوریه بوده است، حال آنکه این طرح با مقاومت مردم و ارتش سوریه با شکست همراه شده است. طرح ایجاد دولت و ارتش جایگزین با آموزش به اصطلاح معارضان میانه‌رو نیز شکست‌خورده، به‌گونه‌ای که وزارت دفاع آمریکا نیز رسماً بر این امر اذعان کرده است. در این میان غرب جز اذعان به شکست در برابر اراده سوری‌ها در حفظ نظام‌شان به ریاست جمهوری اسد راه دیگری پیش رو ندارد.
 کشورهای غربی که ابتکار عمل در سوریه را در دستان نظام سوریه و متحدان منطقه‌ای آن می‌بینند، برآنند تا با برخی تعدیل مواضع‌ها از حجم شکست‌های خود در سوریه بکاهند. آنان که می‌دانند سرنگون‌سازی نظام سوریه توهمی بوده که به رسوایی جهانی برای آنان مبدل شده با بیان عدم نیاز به کناره‌گیری اسد تا زمان برقراری امنیت و ایجاد روند دولت انتقالی برآنند تا خود را همسو با خواست جهانی، یعنی استمرار حاکمیت نظام کنونی سوریه نشان دهند.
 البته، سابقه رفتاری غرب در جهان و عدم صداقت رفتاری آنان ابهامات بسیاری را درباره مواضع کنونی این کشورها ایجاد کرده است، به‌گونه‌ای برخی معتقدند این رفتار غرب امری از روی اجبار و روندی تاکتیکی و نه راهبردی بوده و آنان به دنبال فرصت‌سازی برای رسیدن به هدف نهایی خود، یعنی سرنگون‌سازی نظام سوریه و تضعیف موقعیت ایران و روسیه در منطقه هستند. در این میان روسیه که به دنبال احیای جایگاه جهانی خود است با رویکرد همه‌جانبه به سوریه و متحدانش می‌تواند ضمن مبارزه با تروریسم و رسیدن به امنیت پایدار، شکستی سخت را به غرب تحمیل کند و به موقعیتی برتر در قبال آنان دست یابد.

ادامه مطلب ...

ررسی دلایل حضور نظامی روسیه در سوریه


گروه بین الملل مشرق؛ هادی محمدی کارشناس ارشد مسایل منطقه طی تحلیلی درباره دلایل حضور نظامی روسیه در سوریه در صبح صادق نوشت: سوریه پس از گذشت چهار سال و نیم همچنان از کانون‌های اصلی تحولات جهانی است. آنچه جهانیان را به سوریه معطوف داشته نقش همه‌جانبه و پیشگام این کشور در مبارزه با تروریسم و آگاهی جهانی از نقش مقاومت در برقراری امنیت جهانی و البته، شکست و ناکامی طراحی غرب برای سرنگون‌سازی نظام سوریه و تسلط بر این کشور است، در حالی که حاصل رفتار غرب ایجاد و توسعه تروریسم در جهان بوده است.
 آنچه در جدیدترین تحولات سوریه مشاهده می‌‌شود از یک سو افزایش حمایت‌های مسکو از سوریه در قالب حمایت‌های مستقیم نظامی و تسلیحاتی و همگرایی بیشتر با جبهه مقاومت با محوریت تقویت هماهنگی‌ها با جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه است و از دیگر سو نیز برخی انعطاف‌ها از سوی کشورهای غربی در قبال سوریه مشاهده می‌شود که اذعان آنان به پیامدهای منفی حذف نظام سوریه به ریاست‌جمهوری بشار اسد نمودی از آن است.
 نکته قابل توجه در میان این دو مقوله دستاوردهای گسترده ارتش سوریه و مقاومت در مبارزه با تروریسم است که بیانگر پایداری آنان پس از چهار سال و نیم مبارزه همه‌جانبه با تروریسم و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آنان است. اکنون از ساختار منسجم که دشمنان سوریه تلاش می‌کنند، آن را به جامعه بین‌المللی ارائه دهند، خبری نیست، صرف‌نظر از اینکه دستگاه‌های اطلاعاتی سوریه موفق شدند، به دژ گروه تکفیری در رقه، تدمر و ریف شرقی دیرالزور نفوذ کنند و عملیات‌های دقیق و تأثیرگذاری را علیه مواضع داعش در نقاط مختلف سوریه، از جمله رقه انجام دهند. این موفقیت‌های ارتش سوریه نشان می‌دهد، حامیان تروریسم در سوریه شانسی جهت اجرای طرح تقسیم منطقه، آن هم در کشور سوریه و عراق ندارند، چون نه کفه بافت جمعیتی و نه کفه گروه‌های تروریستی و نه کفه پراکندگی جغرافیایی به سود تروریسم و حامیان آن نیست. 
حال این پرسش مطرح می‌شود که ریشه رویکرد گسترده روسیه به سوریه چیست و چرا غرب با تعدیل مواضع به آینده سوریه می‌نگرد و با احتیاط بیشتری از لزوم سرنگونی نظام سوریه می‌گوید؟ 

1-1ـ نگاه ویژه روسیه به سوریه 

«ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه در تازه‌ترین اظهارنظرات خود تأکید کرد: «روسیه به حمایت نظامی از دولت سوریه ادامه می‌دهد.» رئیس‌جمهور روسیه می‌گوید کشورش همچنان از دولت سوریه در مبارزه با تروریسم حمایت می‌کند، چراکه اگر این حمایت‌ها وجود نداشته باشد، سوریه وضعیتی مشابه لیبی پیدا می‌کند. گفتنی است پوتین در نشست امنیت جمعی که در تاجیکستان برگزار شد، رسماً حمایت مسکو از دمشق را مورد تأکید قرار داده و خواستار رویکرد مثبت جهانی به سوریه شده است. «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه نیز تأکید کرده که مسکو به تحویل تجهیزات دفاعی به دولت سوریه ادامه می‌دهد تا دمشق این تجهیزات را در مبارزه با تروریسم مورد استفاده قرار دهد. حلقه تکمیلی مواضع حمایتی روسیه از سوریه و مقابله آن با غرب را در تعاملات تهران ـ مسکو می‌توان مشاهده کرد. روسیه می‌داند که جمهوری اسلامی ایران از یک سو نقشی مهم در مبارزه با تروریسم دارد و از سوی دیگر از جایگاه مهمی در سوریه برخوردار است. از‌این‌رو هماهنگی میان دو کشور می‌تواند اهداف مشترک آنان یعنی مبارزه با تروریسم، حفظ تمامیت ارضی و ساختار سیاسی سوریه و مقابله با سلطه‌گری غرب در منطقه را محقق سازد. بر این اساس نیز شاهد توسعه رایزنی‌ها و هماهنگی‌های دو کشور هستیم که سفر اخیر امیر عبداللهیان، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به روسیه و توافقات گسترده دو کشور درباره سوریه در این چارچوب قابل توجه است.
در حوزه عملیاتی نیز خبرها از نقش‌آفرینی قابل توجه روسیه حکایت دارد. منابع خبری اعلام کردند سوریه دریافت جنگنده و پهپاد روسی از مسکو را تأیید کرد. مقامات آمریکایی پیش از این گفته بودند که مسکو ۲۸ جنگنده در سوریه مستقر کرده است. برخی منابع خبری از آغاز آموزش نظامی ۹۵ هزار نیرو از یگان‌های ویژه روسیه برای انجام حملات علیه داعش در سوریه خبر دادند. برخی منابع اعلام کردند طی هفته اول اکتبر حدود ۱۷۰ جنگنده و ۷۰۰ خودرو زرهی در این عملیات شرکت خواهند کرد. هر چند که این اخبار می‌تواند فضاسازی رسانه‌های غربی برای اهمیت‌زدایی از دستاوردهای نظام سوریه و نسبت دادن شکست‌های سنگین تروریست‌ها و غرب در مقابل نظام سوریه به نبرد میان روسیه و غرب صورت گرفته باشد، چنانکه مقامات سوریه بارها بر عدم حضور نظامیان روس در این کشور تأکید کرده و حتی مقامات کرملین نظامیان سوری را در خط مقدم مبارزه با تروریسم عنوان داشته‌اند، اما حمایت گسترده تسلیحاتی و اطلاعاتی مسکو از دمشق امری قطعی و مورد تأکید طرفین است. 

 1 ـ دلایل و اهداف روسیه چیست؟ 

در پاسخ به این پرسش چند نکته محوری مطرح است. نخست آنکه سوریه به‌منزله مهم‌ترین و تنها پایگاه روسیه در غرب آسیا است که حذف آن برابر با حذف روسیه از منطقه است. بسیاری معتقدند که نبرد سوریه اکنون برای مسکو به نبرد حیثیت مبدل شده است، به‌ویژه اینکه زخم بحران اوکراین و چالش‌های ایجاد شده برای روسیه از سوی غرب در بالکان همچنان برای سران کرملین تازه است. 
دوم آنکه روسیه تهدید امنیت ملی خود در قالب فعالیت تروریست‌ها را احساس کرده است. فعال‌تر شدن تروریست‌ها در افغانستان و آسیای مرکزی و قفقاز و حتی حوزه پیرامونی روسیه زنگ خطری برای امنیت این کشور است. بحران‌های اخیر تاجیکستان نشان داد که تروریسم در چند قدمی روسیه است که می‌تواند در مناطقی همچون چچن، اینگوش، داغستان و... بحران‌ساز شود. روسیه با تقویت سوریه و عراق و همگرایی با جبهه مقاومت به‌‌منزله پیشگامان مبارزه با تروریسم سعی در حفظ امنیت خود دارد. مسکو می‌داند که غرب به‌دنبال استفاده از تروریسم برای حذف منافع مسکو و حتی گرفتارسازی روسیه در بحران امنیتی است، از‌این‌رو با ورود به عرصه مبارزه مستقیم با تروریسم در سوریه سعی در مقابله با این طرح دارد.
سوم آنکه روسیه در هر نقطه‌ای که غرب با شکست و رسوایی مواجه شده باشد ورود می‌یابد تا بتواند اقتدار خود را برای جهان به نمایش گذارد. در اوضاعی که جهانیان کارنامه شکست‌خورده آمریکا در مبارزه با تروریسم را شاهد هستند، مسکو با رویکرد به سوریه تلاش دارد اقتدار و اراده خود برای مبارزه با تروریسم را به نمایش گذارد تا ضمن ناکام گذاشتن طرح‌های غرب علیه منافعش، در مقام قهرمان و ناجی صلح و امنیت جهانی معرفی شود. 

2 ـ انعطاف در مواضع غرب 

آنچه در مواضع اخیر کشورهای غربی مشاهده می‌شود بیانگر عقب‌گرد آنان از آنچه براندازی نظام سوریه عنوان شده، است. هر چند که سران این کشورها در سازمان ملل همچنان بر مواضع خصمانه علیه سوریه ادامه دادند، اما برآیند رفتاری آنان بیانگر چرخش‌های قابل تأمل از چارچوب‌های ادعایی آنان در قبال سوریه است. برای نمونه لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه در مصاحبه با رسانه‌های اروپایی بر حل بحران سوریه از طریق تشکیل «دولت فراگیر» که دربرگیرنده شخصیت‌هایی از مخالفان و نظام این کشور باشد، تاکید کرد.
وی گفت: برای ممانعت از فروپاشی نظام در سوریه همانند آنچه که در عراق شاهد آن بودیم، باید ارتش و برخی نهادهای دیگر دولت حفظ شود و درنتیجه دولت وحدت ملی با حضور شخصیت‌هایی از نظام و مخالفان که با تروریسم مخالف باشند، تشکیل شود. فابیوس درباره اینکه آیا برکناری بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه پیش‌شرطی برای هرگونه راهکار بحران سوریه است، گفت: اگر بگوییم در هر مذاکره‌ای که انجام شود، باز بشار اسد باید بماند این مذاکره یقیناً به شکست می‌انجامد، در مقابل، اگر بخواهیم پیش از آغاز مذاکرات نیز اسد کنار رود باز هم هیچ‌گونه پیشرفتی به دست نخواهیم آورد. وی با این سخنان در واقع از مواضع پیشین فرانسه که همواره بر رفتن بشار اسد به‌‌منزله تنها راه‌حل بحران سوریه تأکید داشت، به شکل چشمگیری عقب‌نشینی کرد. 
پیش از فابیوس، جان کری همتای آمریکایی‌اش برکناری فوری بشار اسد از قدرت را غیر ضروری خوانده بود و اذعان کرد که نیازی به رفتن اسد به‌‌منزله پیش‌شرط آغاز مذاکرات نیست. در همین حال ژنرال پترائوس، رئیس سابق سازمان سیا و از فرماندهان با سابقه آمریکا در غرب آسیا نیز درباره سوریه می‌گوید: «تا زمانی که جایگزین مشخصی وجود ندارد، نباید برای کنار زدن اسد عجله کرد. البته، اسد نمی‌تواند جزئی از راهکار سیاسی آینده در سوریه باشد.» 

۱ـ ۲ـ-شکست نیروسازی 
یکی از راهبردهای کلان آمریکا در قبال سوریه تشکیل ارتش از آنچه معارضان میانه‌رو می‌نامید، بود. آنها نیروهایی را در اردن، عربستان و ترکیه آموزش داده و در نهایت راهی سوریه کردند. این رویکرد در حالی صورت گرفته که جز شکست برای آنان دستاوردی نداشته است. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق و نامزد ریاست جمهوری آمریکا از حزب دموکرات تأکید کرد برنامه پرهزینه واشنگتن برای آموزش شبه‌نظامیان در سوریه شکست خورده است. پنج هزار نفر با بودجه نیم میلیارد دلاری آموزش دیده‌اند. گزارش‌ها حاکی است بسیاری از کسانی که آمریکا آنها را برای نبرد علیه داعش آموزش داده است، کشته شده، اسیر شده یا به دیگر گروه‌های شبه‌نظامی که با ارتش سوریه می‌جنگند از جمله داعش و جبهه النصره، پیوسته‌اند. بسیاری از فرماندهان نظامی نیز تأکید دارند که طرح آموزش به اصطلاح میانه‌ها که در ترکیه و اردن صورت می‌گرفت با شکست همراه شده است. 

2ـ 2ـ عدم همراهی افکار عمومی جهان با آمریکا
آمریکایی‌ها با ایجاد ائتلافی با حضور 62 کشور در حالی ژست مبارزه با داعش و تروریسم را گرفتند که رفتارهای عملی آنها واهی بودن این ائتلاف را آشکار کرد. این امر چنان بوده که پنتاگون برای پنهان‌سازی این امر به گزارش‌سازی دروغین روی آورده که به رسوایی برای ساختار نظامی و امنیتی آمریکا مبدل شد. آنچه جهانیان به آن اذعان دارند عدم صداقت آمریکا در مبارزه با تروریسم است که عملاً آمریکا را از متن تحولات جهانی به حاشیه سوق می‌دهد. وضعیت بحرانی‌ آمریکا چنان است که منابع خبری اعلام کردند «جان آلن» نماینده رئیس‌جمهور آمریکا در ائتلافی که سال گذشته به بهانه مقابله با داعش شکل گرفت، به‌زودی از سمت خود کناره‌گیری می‌کند. «جان مک کین» رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا نیز در جریان نشستی با موضوع راهبرد واشنگتن در خاورمیانه، گفت: «یک سال از زمانی که رئیس‌جمهور اوباما دستور حملات هوایی در عراق و سوریه را صادر کرد و نیروهای آمریکایی را برای این کار به خدمت گرفت، می‌گذرد و حالا رئیس ستاد مشترک و مسئول فرماندهی مرکزی، نبرد با داعش را یک بن‌بست می‌خوانند.» بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند که مجموع این رفتارها و مشابه آن برگرفته از بی‌اعتمادی جهانی به آمریکا در صحنه مبارزه با تروریسم است که در کنار شکست میدانی در سوریه در صحنه جهانی نیز آمریکا را با چالش‌های گسترده‌ای مواجه ساخته است. 

3ـ 2 ـ بحران پناه‌جویان 
نکته مهم دیگر وضعیت پناه‌جویان و آوارگان برجای مانده از جنگ‌افروزی غرب در آفریقا و غرب آسیا است که می‌رود تا اروپا را گرفتار بحرانی شدید کند. اروپا در بازی دو سر سوخت قرار دارد، چرا که اگر از یک سو از ورود پناه‌جویان به کشورهای خود ممانعت کند، پرچمداری خود در حمایت از ارزش‌های اخلاقی و انسانی را زیر سؤال برده و از سوی دیگر، ورود این پناه‌جویان موجب تغییر بافت و ساختار جمعیتی این کشورها خواهد شد که جوامع جذب و ادغام آنها را به دلایل مختلف رد می‌کنند و این جدای از بار مالی است که این گروه‌های پناه‌جو بر دوش جوامع استقبال‌کننده از آنها می‌گذارند. اروپایی‌ها برآنند تا هزینه پناه‌جویان را به آمریکا نیز منتقل کنند، چنانکه از محورهای نشست‌های اتحادیه اروپا لزوم مسئولیت‌پذیری آمریکا در قبال پناه‌جویان است. تمام این قضایا موجب می‌شود، غرب در موضوع مبارزه با تروریسم تجدیدنظر کند و جبهه گسترده تشکیل شده برای مبارزه با این پدیده شوم را به حال خود رها سازد تا آزادانه به مبارزه با تروریسم و غلبه بر آن بپردازد که رویکرد به سوریه به‌منزله پیشگام مبارزه با تروریسم محور آن است.

نتیجه‌گیری 

در جمع‌بندی نهایی درباره رفتار غرب می‌توان گفت که هدف کشورهای غربی در طول چهار سال و نیم گذشته سرنگون‌سازی نظام سوریه بوده است، حال آنکه این طرح با مقاومت مردم و ارتش سوریه با شکست همراه شده است. طرح ایجاد دولت و ارتش جایگزین با آموزش به اصطلاح معارضان میانه‌رو نیز شکست‌خورده، به‌گونه‌ای که وزارت دفاع آمریکا نیز رسماً بر این امر اذعان کرده است. در این میان غرب جز اذعان به شکست در برابر اراده سوری‌ها در حفظ نظام‌شان به ریاست جمهوری اسد راه دیگری پیش رو ندارد.
 کشورهای غربی که ابتکار عمل در سوریه را در دستان نظام سوریه و متحدان منطقه‌ای آن می‌بینند، برآنند تا با برخی تعدیل مواضع‌ها از حجم شکست‌های خود در سوریه بکاهند. آنان که می‌دانند سرنگون‌سازی نظام سوریه توهمی بوده که به رسوایی جهانی برای آنان مبدل شده با بیان عدم نیاز به کناره‌گیری اسد تا زمان برقراری امنیت و ایجاد روند دولت انتقالی برآنند تا خود را همسو با خواست جهانی، یعنی استمرار حاکمیت نظام کنونی سوریه نشان دهند.
 البته، سابقه رفتاری غرب در جهان و عدم صداقت رفتاری آنان ابهامات بسیاری را درباره مواضع کنونی این کشورها ایجاد کرده است، به‌گونه‌ای برخی معتقدند این رفتار غرب امری از روی اجبار و روندی تاکتیکی و نه راهبردی بوده و آنان به دنبال فرصت‌سازی برای رسیدن به هدف نهایی خود، یعنی سرنگون‌سازی نظام سوریه و تضعیف موقعیت ایران و روسیه در منطقه هستند. در این میان روسیه که به دنبال احیای جایگاه جهانی خود است با رویکرد همه‌جانبه به سوریه و متحدانش می‌تواند ضمن مبارزه با تروریسم و رسیدن به امنیت پایدار، شکستی سخت را به غرب تحمیل کند و به موقعیتی برتر در قبال آنان دست یابد. 


, روسیه , سوریه , حضور , پوتین Bookmark and Share

هفت پروژه آمریکا برای نفوذ به ایران + سند


گروه جنگ نرم مشرق- شورای ملی ایرانیان آمریکا (NIAC) در گزارشی که در سال 2013 منتشر شد، برای نزدیک شدن آمریکا و متحدانش به دولت روحانی و در عین حال برای به حاشیه راندن تفکر مقاومت در برابر آمریکا در ایران، هفت استراتژی را به ایالات متحده پیشنهاد می‌‌دهد. پیش‌تر مشرق ابعادی از این گزارش را بررسی کرده بود، اما باتوجه به شرایط جدیدی که در مذاکرات هسته‌ای و به تبع آن در رابطۀ ایران و آمریکا بوجود آمده، موجب شد که به این گزارش نگاه عمیق‌تری داشته باشیم و با تکمیل جزئیات و کسب اطلاعاتدقیق‌تری به بازخوانی آن بپردازیم:

این مطالعه که ادعا می‌شود به وسیله مصاحبه با مقامات ارشد ایرانی، نخبگان و تجار و سهام‌داران تهیه شده، تحت عنوان «دست‌های دراز- مشت‌های باز: جهت‌دهی مجدد چشم‌انداز ایران فراتر از توافق هسته‌ای»نام‌گذاری شده و ادعا دارد که ایران به سمت آمریکا و همچنین ایالات متحده به سمت ایران دست یاری باز کرده‌‌اند. این شورا که متشکل از ایرانیان مقیم ایالات متحده است، برگزاری گردهمایی و نشست‌های متعدد با سیاست‌مداران در واشنگتن در مورد وضعیت و سیاست‌گذاری روابط ایران با آمریکا را در کارنامه خود دارد.

هفت راه‌ نفوذ آمریکا به ایران/ در حال ویرایش
شورای ملی ایرانیان آمریکا معروف به نایاک

این گزارش در مقدمه خود آورده است: اوباما گفت که اگر ایران مشت‌هایش را باز کند، آمریکا دست دوستی‌اش را به سوی او دراز می‌کند. حدود 5 سال بعد، انتخاب حسن روحانی به عنوان ریاست جمهوری ایران، این کشور فرآیندی عملی را به سمت دیدگاه اوباما شروع کرده است. برخلاف نظر عموم در واشنگتن، شواهد کمی مبنی بر این سخن که تحریم‌ها باعث باز شدن و انجام تغییرات عملی در ایران شده، وجود دارد. به علاوه، نتیجه‌ای غیر منتظره در انتخابات ریاست جمهوری ژوئن در ایران، در نتیجه به وجود آمدن همبستگی سیاسی بی‌سابقه پدید آمد و مردم ایران تصمیم گرفتند دیگر مانند انتخابات سال 2009 از تقلب سخنی نگویند.

این مطالعه ادامه می دهد: بعد از گذشت 8 سال از روایت افراط‌گرا در ایران کهمبتنی بر مواجهه و مقاومت بود، تیم روحانی اکنون، تهران را با روایتی متفاوت که با پندهای تعامل سازنده با دنیا همراه است رهبری می‌کند و این کار را با توافق موقت هسته‌ای محکم کرد. اما این آونگ به سادگی می‌تواند دوباره به جای قبلی بازگردد. افراط‌گراها در ایران منتظرند تا روحانی شکست خورده و بتوانند دوباره سیاست‌های ایران را به دست بگیرند. انتخاب‌هایی که غرب امروز انجام می‌دهد به تعریف جهت‌گیری حرکت داخلی و خارجی ایران کمک خواهد کرد. این مطالعه، مبتنی بر مصاحبه با مقامات ارشد ایرانی، نخبگان و تجار، ریشه‌ها و مفاهیم هر دوی این روایت‌ها در ایران را توضیح می‌دهد. توضیح می‌دهد که تغییر روایت در ایران چگونه رخ می‌‌دهد و همچنین اقدامات تحکیمی‌ که بتواند به تقویت روایت مثبت کمک کند را نشان می‌دهد.


«تریتا پارسی رئیس شورای ایرانیان مقیم آمریکا»

این مطالعه می‌افزاید: اقدامات تحکیمی جهت رد اساسی روایت افراط‌گری – مانند ایده‌ای که غرب ذاتا علیه پیشرفت علمی ایران هست - قویا «روایت مثبت» در ایران را تقویت خواهد کرد به شکلی که آسان کردن توافقی بزرگ‌تر با ایران و کمک به جلوگیری از قدرت یافتن مجدد سیاست‌های مقابله با غرب توسط تندروها را پشتیبانی خواهد کرد.

این گزارش هفت پروژه ویژه را پیشنهاد می‌دهد: از همکاری در انرژی پاک گرفته تا اوج شراکت علمی میان ایران و اروپا و آمریکا. این پروژه‌ها به صورت ویژه برای رد روایت افراط‌گراها در ایران طراحی شده‌اند.

این مطالعه در گام بعد اقدام به واکاوی دو روایت افراط گرا و مثبت می‌کند:

آشنایی با روایت افراط‌گرا در ایران:

این روایت به طرق زیر، به حفظ وحدت در ساختار تکه تکه قدرت در ایران خدمت می‌کند:

نگاه داشتن تصویر وجود یک دشمن بی‌امان.

توجیه نیاز به امنیت مبتنی بر ترس سیستم به عنوان وسیله‌ای برای مقابله با دشمن.

بسیج عمومی برای پشتیبانی از حلقه اقلیت جامعه که در هنگام نیاز می‌تواند به صورت یک «پشتیبانی عمومی» در آید- مانند سالگردهای پیروزی انقلاب و انتخابات‌ها و وقایع مهم.



«بیژن خواجه پور، مولف این مطالعه و از بازداشت شدگان فتنه 88»

 

آَشنایی با روایت مثبت در ایران:

بعد انتخابات سال جاری در ایران و بیرون آمدن ریاست جمهوری حسن روحانی از صندوق‌های رای، حسن روحانی سوار بر روایت مثبت، گفت که این انتخاب به معنای «اراده مردم ایران است» که «از طریق کانال انتخابات ریاست جمهوری بیان شده است». این دیدگاه، دیدگاه افراط‌گرا در ایران را سرخورده می‌کند. در ایران مردم هیچ نقشی در تعیین سیاست‌های راهبردی کشور ندارند.آنچه که روایت جدید روحانی را به پیش می‌راند این است که کاندیدای افراط‌گراها در انتخابات سال جاری (سعید جلیلی) تنها حدود 11 درصد از آرا را به خود اختصاص داد. تفاوت اساسی میان تندروها و روایت روحانی این است که روایت روحانی، ظرفیت مسائل داخلی، اجازه اظهار نظر، و ارزیابی سیاست‌های هسته‌ای و دیگر سیاست‌ها را مبتنی بر تحلیل‌های هزینه-فرصت منصفانه به وجود آورده است. شاید مهم‌ترین نکته ریاست جمهوری روحانی این باشد: برای مصلحت مردم ایران، مسئله هسته‌ای بیشتر یک وسیله است تا هدف، به این معنا که این وسیله‌ای برای دست یافتن به شناخته شدن و یکپارچه شدن در سیستم بین‌المللی به عنوان یک بازیگر هم‌سان است.

مطالعه شورای ایرانیان مقیم آمریکا ضمن ساده دانستن تغییر دادن رویکرد سیاسی در ایران می آورد: این امکان وجود دارد که بتوان با ایران به صورت کاملا محترمانه برخورد کرد- که البته مسیری دو طرفه است نه یک طرفه- و در کنار آن نگرانی‌های جهانی را نیز به پیش برد. با توجه تحلیل رفتارهای گذشته تندروها در ایران، آمادگی برای دریافت عکس‌العمل‌های منفی و دیدن توهم توطئه از سوی آنان را باید داشته باشیم. تا رسیدن به هدف، هر نوع درگیری و برخورد انتظارات، مسائل و نیروهای داخلی‌ را تولید خواهد کرد که باید محاسبه و پیش‌بینی شوند. بنابراین دولت‌های غربی نیاز به استراتژی‌ چندلایه، به خوبی زمان‌بندی‌شده و صبورانه‌ای علیه ایران دارند. هسته اصلی در یک رویکرد جدید علیه ایران، درگیر شدن با عموم مردم ایران و سهام‌دارانی است که به طور ویژه با سهام‌داران غربی رابطه دارند. در زیر تعدادی از مزایای ایده‌های طراحی شده را می‌بینید:

این ایده‌ها با حضور تحریم‌های فعلی قابل انجام است.

شامل سهام‌داران ایرانی‌ می‌شود که به صورت رسمی یا غیر رسمی به مراکز اصلی قدرت دسترسی دارند.

این ایده‌ها با عموم مردم ایران و نخبگان آن‌ها رابطه برقرار کرده و به آن‌ها خواهد قبولاند که دولت‌های غربی با پیشرفت‌های اقتصادی و تکنولوژیکی ایران مخالف نیستند.

این ایده‌ها مسائلی را نشان می‌دهند که برای سهام‌داران ایرانی بدون داشتن چالش مستقیم با مقامات حکومتی ایران مهم است.

و مهم‌ترین آن که، این پروژه، توافق جامع هسته‌ای با تضعیف تندروها و تقویت روایت مثبت در ایران را تسهیل می‌کند.

راه‌هایی برای نفوذ//در حال ویرایش

این گزارش یکی از تفاوت‌های عمده روایت تندروها در ایران با روایت روحانی را در مواردی می‌بیند که دولت روحانی ظرفیت ملموس کردن موضوعات مختلف و تعصب‌زدایی از آن به همراه سیاست ارزیابی منصفانه هزینه و فایده آن‌ها - مسأله هسته‌ای و موارد دیگر - را داراست. شاید رفتار روحانی و سیاست دولت روحانی بیانگر نکته‌ای مهم‌تر است: مسأله هسته‌ای برای منافع ملی ایران، بیش از اینکه خود یک هدف نهایی باشد، یک وسیله برای رسیدن به هدف اصلی‌ است؛ شناسایی ایران به عنوان یک بازیگر متوازن در نظام بین‌الملل به همراه تعامل دوباره با آن.

روحانی و ظریف توانستند با استفاده از فرصت بوجود آمده پس از انتخابات، روایت قابل توجهی در مقابله با روایت تندروها ایجاد کنند. ظریف با ابتکار نسبتا موفقیت‌آمیز دیپلماتیک خود توانست نتیجه تحریم‌های غرب برضد ایران را سناریویی باخت- باخت تعریف و در مقابل آن سناریوی برد-برد را معرفی کند. 

در این شرایط، غرب نیز این فرصت را درک کرده و برنامه‌هایی برای تقویت روایت تازه‌ای که در ایران شکل‌گرفته است، دارد. در این گزارش، یکی از این برنامه‌ها برای کمک به دولت روحانی اینگونه ذکر شده است:

- شناسایی ایران به عنوان یک بازیگر مهم و دارای نقش مؤثر در منطقه و همچنین شناسایی ایران به عنوان یکی از تأمین‌کنندگان انرژی جهان و تأکید بر این واقعیت که فرهنگ و تمدن ایران ابعادی بین‌المللی داشته و از این رو، مسؤلیتی بین‌المللی نیز متوجه این کشور است.

مطالعه انجام شده در هفت پروژه پیشنهادی، توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان ذهن و قلب عموم مردم ایران و همچنین نخبگان آن را به تسخیر ایالات متحده در آورد:

1. نشست‌های علمی میان ایران و اروپا- آمریکا (دیپلماسی علمی):آمریکا و اروپا می‌توانند دانشمندان خود را به داشتن نشست‌هایی با دانشمندان ایران ترغیب کنند البته به صورتی که باعث تقابل علمی و رقابتی نشود؛ و باید که به افتخار دانشمندان باستان ایران مثل عمر خیام و بو علی سینا برگزار شوند تا میزان بروز شک در تهران را حداقل کند. از سویی دیگر، برای اطمینان از اینکه این نشست‌ها تاثیر مطلوبی بر روند ماموریت خواهد گذاشت، آمریکا ومتحدانش می‌توانند از شخصیت‌های برجسته آمریکایی و ایرانی-آمریکایی مانند بیل گیتس، پیر امیدیار و امید کردستانی استفاده کنند. نشست‌های علم اعصاب به شدت پیشنهاد می‌شود زیرا ایران از پیشرفته‌ترین‌ها در جهان است. با استفاده از تشجیع و کمک به تسهیل همکاری‌های علمی، آمریکا و غرب پیامی واضح را به طیف سیاسی ایران خواهند فرستاد که لبه برنده همکاری‌های علمی برای نزدیک شدن به یکدیگر بسیار مناسب است. این سبک از علم-دیپلماسی که ایران را شریک می‌بیند نه مشتری، به نخبگان علمی وزنی می‌دهد که باعث قدرتمند شدنشان در مقابل تندروها خواهد شد. اگر میراث علمی ایران را بفهمیم و به آن احترام بگذاریم، ضرورتا و قطعا باعث کاهش تقابل افراط‌گراها با اعتدالیون در ایران خواهد شد. در این زمینه تلاش‌هایی هم صورت گرفته است اما ورود مستقیم آمریکا و اروپا به این حوزه، برای تقویت این تلاش‌ها بسیار مؤثر خواهد بود. 

از جمله موارد این ورود مستقیم آمریکا و اروپا به نشست‌های علمی را می‌توان سفر هیأت‌های دانشگاهی از آمریکا و آلمان به ایران را نام برد که البته برخی از اعضای آن با اهدافی غیر دانشگاهی نیز در غالب این پروژه در کشور حضور یافتند.

این گزارش تصریح می‌کند که با تشویق و تقویت همکاری‌ها میان جوامع دانشگاهی ایران و آمریکا و اروپا، ایالات متحده و دولت‌های اروپایی پیامی روشن به ایرانی‌ها خواهد بود که همکاری در موضوعات علمی غیرحساس ممکن و برای همگان مفید است. این دیپلماسی علمی موجب تقویت نخبگان علمی خواهد شد؛ نخبگانی که همواره در مقابل تندروها قرار گرفته‌اند.

راه‌هایی برای نفوذ//در حال ویرایش

2. انرژی پاک: از آنجا که ایران به شدت به انرژی نیازمند خواهد بود، آمریکا و اروپا می‌توانند هیأت‌های نمایندگی خود را برای همکاری در مورد انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر مثل خورشیدی و باد به ایران بفرستند. با این کار به مردم و نخبگان ایران فهمانده می‌شود که غرب با نگرانی‌هایش به دنبال محروم کردن ایران از انرژی نیست.

یکی از توجیهات مقامات ایران برای برنامه هسته‌ای خود مطرح می‌کنند، نیازهای داخلی این کشور به انرژی است. بدین منظور، آمریکا و اروپا می‌توانند با همکاری هم  هیأت‌هایی متشکل از نمایندگان انرژی پاک را به تهران ارسال کنند تا در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر با ایران همکاری کنند.

پیام‌های اصلی این همکاری‌ها عبارتند از:

غرب اساسا مخالف با ارسال تکنولوژی انرژی به ایران نیست.

نیاز به انرژی ایران می‌تواند از طریق انرژی پاک تامین شود.

ایران ظرفیت دارد تا مرکزی برای توسعه تکنولوژی انرژی‌های تجدیدپذیر برای کل منطقه‌اش است.

3. فرستادن رئیس کمیته علمی کنگره آمریکا به تهران: باید یک ارتباط قانونی اعتمادساز البته به صورت کم‌تکرار و به ندرت میان کنگره آمریکا و مجلس ایران برقرار کرد. این ارتباط باید توسط نمایندگان شجاعی صورت گیرد که می‌خواهند به سمت حفظ احترام حکومت ایران حرکت کنند. آمریکا می‌تواند برای برقراری رابطه علمی، مستقیما با آیت‌الله خامنه‌ای و حسن روحانی ارتباط برقرار کند.

رئیس کمیته علم کنگره باید با محمد مهدی زاهدی رئیس کمیسیون آموزش، تحقیق و تکنولوژی مجلس ایران ارتباط برقرار کند. جذب پشتیبانی این شخص و رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس ایران آقای علاءالدین بروجردی نیز شدنی است. به این صورت این پیام به تهران ارسال می‌شود: سرسخت‌‌ترین ارگان سیاسی آمریکا با بیشترین سابقه مواضع و سیاست‌های ضد ایرانی، می‌تواند همکاری عملی در حوزه‌های غیرحساس داشته باشد.


4. بازدید رؤسای دانشگاه‌های مهم آمریکا از تهران: رؤسای دانشگاه‌ها نیز می‌توانند حال و هوای احترام را نیز به ایران تلقین کنند و ارتباط دانشگاه‌های ایران با جهان را زیاد کنند. کاخ سفید باید به عنوان گام نخست، روسای دانشگاه‌های مهم آمریکا را برای همکاری‌های آکادمیک به ملاقات هم‌تایان آن‌ها در ایران بفرستد. ایالات متحده باید به امور پذیرش دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های آمریکا اهتمام بورزد. اکنون برخی از روسای دانشگاه‌های ایران طرفدار روایت مثبت جاری در ایران هستند و باید از آن‌ها برای برقراری روابط این‌چنینی استفاده کرد.
راه‌هایی برای نفوذ//در حال ویرایش
سفر یک هیأت دانشگاهی از آمریکا به ایران که در سکوت خبری انجام شد

این ابتکار با سفر چند ماه قبل یک تیم دانشگاهی از دانشگاه "بال" آمریکا و چند دانشگاه آمریکایی دیگر محک زده شد و ضمن سفر به ایران، با اعضای هیأت علمی سیزده دانشگاه و موسسه تحقیقاتی در تهران، شیراز و اصفهان دیدار و تبادل نظر کردند. گرچه این دیدار در سکوت خبری صورت گرفت اما بازخوردهای مثبتی از داخل ایران - دست کم برای اولین‌بار در نوع خود - به طرف آمریکایی ارسال نکرد.

5. برنامه‌های بورس کردن دانشجویان ایرانی: مقامات دولت اوباما و کنگره باید مراحل بورس شدن و رفت و آمد دانشجویان ایرانی میان ایران و آمریکا را تسهیل کنند. ایالات متحده باید گروه‌هایی را جهت برقراری رابطه اداری میان تهران و واشنگتن برای انجام این امور تعیین کند. این امر، سه نتیجه استراتژیک برای آمریکا خواهد داشت: روایت مثبت روحانی را از طریق احترام و منافع متقابل تقویت می‌کند. این امر نشان می‌دهد که ایالات متحده به دنبال سرمایه‌گذاری روی آینده ایران و سرمایه‌های اجتماعی و انسانی این کشور است و این امر نهایتا فاصله پیش آمده میان ایران و آمریکا را کاهش می‌دهد.

افزایش پذیرش دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های اروپایی در دو سال اخیر و تسهیل اعطای بورسیه‌های تحصیلی از جمله تغییراتی بوده است که در این زمینه ایجاد شده است. نایاک نیز در زمینه معرفی بورس‌ها و تسهیل پذیرش دانشجویان ایرانی (ایرانی-آمریکایی) در دانشگا‌ه‌ها و مؤسسات آمریکایی برنامه‌هایی را طراحی و اجرا کرده است. 

راه‌هایی برای نفوذ//در حال ویرایش

6. طرح‌های زیست‌محیطی در دریاچه ارومیه: آمریکا و اروپا برای تقویت روایت مثبت در ایران باید توسط برگزاری سیمنارهای بین‌المللی به دوباره زنده کردن دریاچه ارومیه که در حال خشک شدن است، کمک کنند. در کنار این کار باید با سازمان حفاظت از محیط زیست ایران ارتباط برقرار شود. پیام اصلی این کار غرب این است که به ایران نشان می‌دهد نگران آروزهای زیست‌محیطی ایران و به دنبال همکاری در این زمینه است. ضمنا این کار باعث تبادل تجربیات در این زمینه و گسترش آن به نواحی دیگر زیست محیطی نیز می‌شود.

راه‌هایی برای نفوذ//در حال ویرایش

 

در همین راستا، هیأت‌های مختلفی برای حل بحران‌های زیست محیطی کشور از جمله دریاچه ارومیه به کشور آمدند و همچنین همایش‌های بین‌المللی برای بررسی راه‌های نجات این دریاچه در کشور برگزار شد که شرکت‌کنندگانی از کشورهای اروپایی نیز در آن حضور داشتند.

از جمله تلاش‌های مورد اشاره در این گزارش را هم می‌توان دیدارهای متعدد رئیس سازمان محیط زیست ایران با مقامات کشورهای مختلف دانست که در نوع خود بی‌سابقه بوده است. دیدار با وزیر خارجه فرانسه و هیأت پارلمانی فرانسه از جمله این دیدارها بود. 

راه‌هایی برای نفوذ//در حال ویرایش

 

 

7. آلودگی هوا در ایران: ایالات متحده و اروپا می‌توانند به ایران در کنترل آلودگی هوای ناشی از اتومبیل‌ها و کارخانجات در شهرهای بزرگ و ازبین بردن ذرات معلق هوا در شهرهایی چون اهواز کمک کنند. یک دیپلمات که از نزدیکان روحانی است می‌گوید اگر غرب بتواند این معضل را حل کند گامی بلند در جهت منزوی کردن تندروها در ایران برداشته است. ایالات متحده و متحدانش باید برای این موضوع هم به دنبال برقراری رابطه عملی با دانشمندان این کشور باشند.

این گزارش با ارائه آماری از میزان آلودگی هوا در ایران - به عنوان مثال این مسأله که در دو سال پیش از انتشار این گزارش تهران تنها 250 روز با هوای سالم را تجربه کرده است - اشاره می‌کند که هرساله بیش از چهار هزار مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا در ایران رخ می‌دهد. همچنین بنابر ادعای مطرح شده در این تحقیق، در میان 10 شهر آلوده جهان، نام چهار شهر ایران از جمله اهواز نیز به چشم می‌خورد که به عنوان آلوده‌ترین شهر جهان معرفی می‌شود.

راه‌هایی برای نفوذ//در حال ویرایش

در ادامه، سوء مدیریت دولتی در این زمینه عامل اصلی افزایش آلودگی نام برده شده است، در حالی که به عنوان مثال در مورد اهواز، عواملی چون خشکسالی و توافق اجرای طرح‌های تثبیت خاک و شن‌های روان در کشور عراق بدلیل جنگ و حضور داعش در این کشور، نادیده گرفته شده است.

در این مطالعه ادعایی، همراه با پروپاگاندای برخی رسانه‌های داخلی که بنزین تولید داخل را بی‌کیفیت و عامل اصلی آلودگی می‌دانستند، دولت احمدی‌نژاد و بنزین‌های پتروشیمی که در زمان تحریم صادرات بنزین به ایران نیاز مردم را تأمین می‌کرد، مقصر این شرایط معرفی شدند. در همین شرایط، تلاش برای ورود به بازار انرژی ایران - بطور وابسته‌سازی ایران به بنزین وارداتی - و ایجاد باندهای شبه مافیایی برای واردات بنزین در داخل کشور، از جمله راه‌‌کارهای نفوذ معرفی شده است؛ واضح اینکه، این طرح با ورود بستگان یکی از مقامات دخیل در محیط زیست کشور به واردات آنچه که "بنزین پاک" معرفی شده است، در حال اجرا به نظر می‌رسد.

جمع‌بندی

در پایان این مطالعه، نگارندگان گزارش متذکر شده‌اند که هریک از این راه‌کارها و ابتکارات اعتمادسازی میان ایران و آمریکا، در داخل ایران با چالش‌هایی مواجه خواهد شد. به منظور کاستن از این چالش‌ها پیشنهاداتی هم ارائه شده است:

نقاط قوت

- حوزه علم و فناوری از جمله زمینه‌هایی است که مورد اقبال گروه‌های سیاسی نیز قرار دارند و راه‌کارهای علمی و فناورانه کمتر مورد اعتراض قرار خواهند گرفت.

- بسیاری از حوزه‌های فناوری که برای همکاری ذکر شد، در ایران نیز پیشرفت قابل توجهی داشته است، لذا در این موارد تبادل یک طرفه نخواهد بود.

- در این حوزه - علم و فناوری - طیف وسیعی از ایرانیان آمریکایی و سازمان‌های غیردولتی نیز فعال هستند و می‌توانند در تسریع و اجرای این پروسه یاری کنند.

نقاط ضعف

- راه‌کارها و ابتکاراتی که از سوی آمریکا و اروپا ارائه می‌شود، در داخل ایران با شک و تردیدهایی از سوی برخی گروه‌ها در داخل مواجه خواهد شد.

- تحریم‌های موجود برضد ایران بسیاری از اشخاص -حقیقی و حقوقی- آمریکایی را از پیگیری و اجرای این ابتکارات بازمی‌دارد.

- ذهنیت آمیخته با توطئه ایرانیان نسبت به آمریکا می‌تواند این راه‌کارهای آمریکا را به عنوان طرح‌هایی برای جاسوسی از دستاوردهای علمی ایران یا نفوذ به جامعه این کشور تلقی کند.

فرصت‌ها

- از این فرصت‌ها می‌توان برای تقویت دیپلماسی عمومی برای شناسایی پیشرفت‌های فناورانه ایران بهره برد و همزمان این پیام را منتقل کرد که آمریکا و اروپا مخالف این دست از پیشرفت‌های ایران نیستند.

- شناسایی افرادی در داخل ایران جهت همکاری (از شخصیت‌های سیاسی و سازمان‌های غیردولتی، دانشگاه‌ها، مراکز بهداشتی و ...) برای بهبود چشم‌انداز و شانس موفقیت این راه‌کارها.

- درگیرسازی جامعه ایران در مواردی که بیش از 34 سال از آن‌ها به دور بوده‌اند.

تهدیدات

- عکس‌العمل شدید نیروهای تندرو در واشنگتن و تهران و همچنین در منطقه

- تنش‌های درون‌فرهنگی در رابطه با اجرای پروژه‌ها

پیشنهادات برای حرکت رو به جلو

- این راه‌کارها باید همراه با شرکای توانمندی در داخل ایران پیش برده شود و این سازمان‌ها به عنوان نماینده مشترک میان ایران، آمریکا و اروپا عمل خواهند کرد.

- در برخی راه‌کارها می‌توان بازیگران منطقه‌ای را نیز دخیل کرد.

- در اظهارنظرها و روابط عمومی حول هریک از راه‌کارها باید بسیار احتیاط کرد تا از هرگونه اظهاراتی که از سوی طرف ایرانی ممکن است تحقیرآمیز یا اهانت آمیز تلقی شود، پرهیز کرد.

- در برخی موارد مانند جوامع بازرگانی یا پزشکی، تنها ایجاد حسن‌نیت برای شکستن فضای ضدغربی و مقابله با روایت تندروها کافی است.

 

به گزارش مشرق، ایرانی بودن مولفین این گزارش و شناختی که از فضای فرهنگی و روانی ایران دارند، باعث می شود که احتمالا دولت ایالات متحده از تفکرات این افراد علیه مردم ایران استفاده کند. اهمیت این گزارش از آن جهت می تواند باشد که احتمالا بتوان رفتارهای ایالات متحده و غرب را طی سال‌های آینده در چارچوب این استراتژی‌ها شناسایی کرده و دستگاه‌های ذیربط بتوانند نسبت به موضع‌گیری‌های صحیح و به موقع اقدام نمایند.



پاسخ های خشن و سخت احتمالی ایران به آل سعود، چه خواهد بود؟!


به دلیل مسائل امنیتی و اطلاعاتی، از ذکر تمامی پاسخ های قاطع احتمالی و سناریوهای جمهوری اسلامی ایران در این نوشتار خودداری گردیده است و تنها بخشی از پاسخ های احتمالی ذکر گردیده است.